اردوهای جهادی| روایت گامهای استوار جهادگران برای خدمت بیمنت+تصویر
- شناسه خبر: 11284
- تاریخ و زمان ارسال: ۲۷ تیر ۱۳۹۸ ساعت 8:27
- نویسنده: سردبیر

پایگاه خبری اندیشهگیلان، حسین حسرتی:
مبنای حضور جوانان جهادی از هر تیپ و ظاهر، هر طیف و قشر در مناطق محروم اجرایی کردن مطالبات رهبری در خصوص ترویج سبک زندگی اسلامی و مبحث تمدن نوین اسلامی است، مهمترین هدف نیروهای جوان مستعد و متخصص باید در روستاها با توجه به فرمایشات رهبر انقلاب در خصوص سبک زندگی اسلامی و جهانی شدن انقلاب اسلامی با عمق بخشی و درک دادن ساده به اهالی نقاط توسعه نیافته یا کمتر توسعه یافته باشد.
هر زمان فرمایشات و منویات مقام معظم رهبری نقشه راه ما شد الحق و الانصاف بدانیم که گره کور وا شده و از مسیر تنگناها و مشکلات عبور خواهیم کرد و به عدالت اجتماعی،اقتصادی خواهیم رسید.
مقام معظم رهبری در جمع جهادگران فرمودند: ” خود حضور یک جوان مومن و متدین و متشرع در یک مجموعه روستایی در بین جوانان در بین مردم مظهر مجسم آیهی قرآن است؛ آنها را به دین به معنویت سوق میدهد، ” کونوا دعاهّ النّاس بغیر السنتکم” شما با عمل خودتان مردم را به ایمان به اسلام به دین دعوت میکنید، این خدمت رسانی است.”
توسعه تداوم ارتباط با مناطق هدف محروم و دستگیری و همراهی با آنان و تفکر کرامت انسانی در بین جهادگران و جوانان حس همدلی و همزبانی و اعتماد دوچندان اهالی آن مناطق را با نظام مقدس اسلامی تقویت و مستحکمتر کرده و این مهم توسط این جوانان که تحصیل و تهذیب را پیشه کردهاند عملی میشود.
ضعفی که ما سالها با آن روبرو هستیم و اثرات سوء آن همیشه واضح بوده آنست که متخصصین امر متعهد نیستند یعنی دلسوزی بیمنت را چاشنی امور یومیه جهت خدمت به ملت نمیکنند اما این قشر حزب اللهی و ولایی یعنی جوانان جهادی که هم تحصیل کرده و متخصص میباشند با افکار و عقایدی که دارند با حضور در مناطق ضعیف و کم برخوردار از امکانات، برایشان تعهد ایجاد کرده و با جدیت هرچه تمامتر به اموری که خود برنامهریزی و تعیین کرده میپردازد و این جوانان مومن جهادی غبار ببار نشسته از سهل انگاریها و یا کوتاهیهای عدهای که وظیفه ذاتی و اداریشان است و از مسائل مادی کارشان هم بهرهمند میشوند تا خدمت کنند اما دریغ از پاسخگویی به حل مشکلات اهالی مناطق هدف محروم میزدایند.
این یعنی تخصص توام با تعهد؛ امروزه با رسوخ همه گونه برخی فرهنگ ناصحیح داخلی و حتی تهاجم فرهنگی فاسد غربی که اذهان مردم مناطق دوردست بخصوص قشر نوجوان و جوان که مانند یک لوح سفید هستند و میتوان روی آن به هر شکلی و طرحی نقش وارد داشت را نشانه رفته، و بهمعنای واقعی کلمه مسموم نموده است.
این هدف گذاریها گاهی نیروهای پرتلاش جوان را خسته میکند که با معنویت بخشی به کار خود و شناخت وظیفه و درک مفهوم جهاد این نسل از پاکان انقلاب اسلامی دست میاید.
جهادگران چه مهندس چه معلم، چه دانشجو، چه طلبه و چه اقشار دیگر، وقتی برای مدتی بدون چشم داشت به اجر و مزد مادی و امکانات رفاهی و بدور از موبایل، اینترنت و حتی آب و برق مناسب وارد محیطی جدید میشوند مطمئنا حس ارتباطگیری مناسب و قابل درک را در بین جهادگران و فرد مقابل نمیتوانند ایجاد کنند.
جوان دارای دغدغه طبق فرمایش ولی امر مسلمین جهان امام خامنهای مدظلهالعالی، هر کجا که باشد و قصد انجام اموری را داشته باشد باید آنجا را مرکز دنیا دانسته و مرکز ثقل اهداف و برنامههای دیگران بداند تا توان و پتانسیلش مضاعف و با روحیهای دو چندان خدمت کردن بیمنت و آن ارمان انقلاب که امام خمینی ره آن را ترسیم کرد یعنی یاری رسانی به مستضعفان انجام دهد.
پس از مسئولیتپذیری و معامله با خدای هجرت اولیها که باعث تشکیل تنها نظام و انقلاب شیعی جهان و حکومت علوی پس از چند صد سال گردید و پی آن با دفاع جانانه و به صحنه آوردن عاشورایی دیگر جوانان این ملت آگاه با هجرت دوم خود یعنی ۸ سال دفاع دلیرانه و بینظیر که دهان عالمیان را وا نهاد از ۴ گوشه جغرافیایی خاکی این کشور دفاع و درس و حماسه حسینی نشان دادند و این سربازان امام خمینی نیت و اهدافشان در امتداد قیام عاشورا بوده و هست و اینکه چه خوش و زیبا رهبرمان فرمود که جهادگران عرصه سازندگی هجرت سومی میباشند.
اگر بمعنای جهاد تاملی داشته باشیم خواهیم دید چه مسئولیت سنگینی بر دوش افرادیکه در این عرصه پای میگذارند قرار دارد، در این چند ساله که توفیق حضور در میدان جهادی در روستاها و نقاط دور دست را داشتهایم حقیقتا تجارب ارزشمندی بدست آوردهایم که مطمئنا در دانشگاهها و در شهر یا بهتر بگوییم در بستر جامعه و امورات و فراغتهای مان چنین تجربه گرانبهایی حاصلمان نمیشد.
عدم ورود و برنامهریزی دستگاههای اجرایی و نهادهای ذیربط در رابطه با فرهنگ، رسوم و تبلیغ امور آموزههای دینی و شرعی، برخوردهای ساده و زلال و از دل برآمده ساکنین خیلی از روستاها را دستخوش تغییراتی کرده که جای بسیار کار و حرکات جهادی مستمر بصورت مستقر را میطلبد برای مثال سال ۸۷ بود که در یکی از روستاهای محروم شهرهای غرب گیلان با حضور خواهران و برادران جهادگر در چند عرصه شروع کرده بودیم که دو روز مانده بود به اتمام حضور این عزیزان در ان روستا، جلسه جمع بندی اقدامات سازنده در روستا، یکی از خواهران گفت: دختری آمد پیش ما گفت هر موقع وضو میگیرم تا نماز بخوانم مادرم چادرم را از سرم بر میدارد و علتش را گفت که به نوعی عقب ماندگی و تمسخر دیگران برایش باقی میماند و میگفت مادرم فکر میکند با این وضع منزوی شده و کسی به خواستگاریم نمیآید و انتظار دارد با اقوام و بستگان و همسایگان چه محرم و چه نامحرم در بحث پوشش و عقاید خودم تجدیدنظر کنم.
وقتی در آن روستا که فاقد امکانات اولیه بود ولی بر بام خانهها یا محوطه منزلشان دیشهای ماهواره بهچشم میآمد.
بنظر شما ماهواره زندگی و تصمیمگیری و معنویت را تغییر نداده بود؟ بدلیل عدم آنتندهی و سیگنال شبکه تلویزیونی رسانه ملی اهالی از ماهواره استفاده میکردن و یا در روستایی دیگر در سال ۹۲ که حضور داشتیم خانواده روستا فقط دامدار بودن و برای خرج روزمره خودشان هم مشکلاتی داشتند ولی ماهواره پای ثابت منازلشان بود.
و سوال اینست که سبک زندگی این مردم امروز و یا چند صباح دیگر به کدام سو خواهد رفت یا جایی که هنوز دست دادن یک زن و مرد روستایی برایشان عادیست و میگویند چون پدر بابایی همسایه بودهایم به چشم خواهر برادری همدیگر رو میبینیم و یا پوشش نامتعارف زنان روستایی بسیار عادی و معمول بنظر میآید، بدلیل عدم درک سبک زندگی اسلامی و عدم وجود دستگاه یا متولی و رسانهی درست و آموزش محور مختص آنان است.
هدف از درج این مطلب این است که اگر ما سرمایه عظیمی بنام جوانان متخصص متهد در اقشار مختلف داریم که ریالی هم توقع دهان شیرینی و حق و حقوق ندارند چرا استفاده نمیشود؟
ماهواره روزانه و ماهانه زندگیهای جوانان و زوجهای جوان و میانسال را به نابودی میکشاند ولی کی و کجا و کدام نهاد رسما مجری پیگیری و برنامهریزی مقابله با آنست؟
اگر اختلاسها و فساد مالی و اداری موجود در تمامی دولتها که پیش آمده، یک درصد آن دست این جوانان مومن و متعهد قرار داده میشد وضع مناطق محروم و کم برخوردار همچنان اینگونه بود؟
مادری را دیدهایم که برای چند ورق حلب پوشش سقف خانهاش به پای مسئول شهرش مقابل دیدگان ما افتاد ولی سری خم نشد و دلی به لرزش نیامد و …
ببینیم و بدانیم خودمان کجای کار قرار گرفتهایم؟
اینگونه مسائل شاید در گرماگرم امور یومیه به چشم نیاید ولی جای بسی تامل دارد سبک زندگیها در محیط روستایی حال به سمت مصرف گرایی سوق پیدا کرده و حتی سبزیجات و میوههای خودشان را نیز از بازار شهر تهیه میکنند.
آِیا این مسائل هشدار نیست؟
مرغهای روز و شیمیایی و ماستهای روغن پالمدار، پنیرهای آب مقطردار، شیرهای آبکی، سبزیهای شیمیایی و میوههای مصنوعی برای روستائیان ما جای تولید و خرید تضمینی گذاشته است؟
بازهم گلی به جمال همین جهادگران که در عرصه نبرد جنگ نرم که با حداقل امکانات حداکثر بهره را میبرند و به مردم نقاط محروم خدمت بیمنت دارند.
بقول شاعر بگذر ز خود که طی کنی آن راه دور را …
و چه نویدی از این زیباتر که این جوانان، مدیران جهادی و خادمان درد کشیدهای برای این ملت در آینده خواهند بود.
انتهای پیام/*