یادداشت|مشارکت سیاسی، مهم ترین مظهر جمهوریت در اندیشه امام خمینی(ره)
- شناسه خبر: 20558
- تاریخ و زمان ارسال: 13 خرداد 1400 ساعت 21:32
- نویسنده: سردبیر
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی گیلداد، حسن حبیبی کوشکوهی بمناسبت سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران یادداشتی منتشر کرد.
متن یادداشت به این شرح است:
بسمهتعالی
در حالی که تمدن غربی، هم به دلیل نقصان در مبانی اندیشههای فکری، فلسفی و هم به دلایل کارکردی، وارد دوره افول و نزول شده، با پیروزی انقلاب اسلامی و نهضت امام راحل (ره) و بازتابهای اندیشههای آن در جهان، نشانههای ظهور یک تمدن نوین در حال گسترش دیده میشود.
با ظهور و پیروزی انقلاب اسلامی ایران و با رهبری امام خمینی (ره) بازتابهای آرمانهای جهان شمول و جامع آن، نقطههای امید برای شکوفایی تمدن نوین اسلامی زنده شد، آن هم در دنیای تسخیر شده و مبهوت از آثار تمدن مادی گرای غربی، نقاط ضعف تمدن غربی از یک سو و جامعیت آرمانی انقلاب اسلامی از سوی دیگر، یا به عبارتی نارضایتیها و نتایج ناشی از سوءکارکردهای صد ساله تمدن بیمحتوا و نفع طلب غربی و از این سو آرمانهای انقلاب اسلامی که مبتنی بر ذات و نیاز بشریت است دو نیروی پیشبرنده دنیای جدید به سوی تمدن نوین اسلامی (به تعبیرشایسته مقام معظم رهبری) خواهد بود.
مشارکت سیاسی، مهم ترین مظهر جمهوریت در اندیشه
امام خمینی (ره) یکی از مهمترین مظاهر جمهوریت در اندیشه سیاسی امام، تاکید بر لزوم مشارکت سیاسی مردم و حق نظارت آنهاست. اصل مشارکت که از بنیادی ترین اصول اجتماعی مردم سالاری در نزد امام بود، مبتنی بر اعتقاد به برابری و آزادی همه اقشار جامعه. مشارکت سیاسی در اندیشه امام، هم حق و هم تکلیف است،
بدین بیان که از یکسو حق اولیه هر فرد است” که خودش انتخاب کند یک چیزی را که راجع به مقدرات مملکت خودش است” و از سوی دیگر تکلیف شرعی برای مسلمانان است که سرنوشت سیاسی خود را تعیین کنند. بنابراین “شرکت در انتخابات یک تکلیف شرعی است”
بر این اساس، امام تلاش نمود جایگاه مشارکت را در قانون اساسی نهادینه کند و مردم را به حضور در صحنههای مهم سیاسی ترغیب نماید. مردم طی سالهای بعد از انقلاب با شرکت در انتخابات مختلف به تدریج جایگاه خود را در نظام سیاسی کشور تا حد زیادی تثبیت کردند، تا جایی که امروز نمایندگان مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان، شوراهای شهر و روستا و ریاست جمهوری از طریق انتخابات مستقیم مردم به قدرت میرسند.
امام برپایه مبانی نظری خود، همه مردم را بندگان خداوند، و برابر با یکدیگر و آزاد در مقابل هم میدانست و بر همین اساس از مشارکت سیاسی همه طبقات حمایت میکرد.
انقلاب اسلامی به دلیل جامعیت دین مبین اسلام، چالش جدی در مقابل تفکرات مادی گرا و تکبعدی غربی ایجاد کرده است. غرب در حالی که از ابزارهای رسانهای گستردهای برخوردار است، پیام قوی ندارد. مهمترین پیام غرب، آزادی است.
اما میدانیم که آزادی نمیتواند آرمان و هدف باشد. آزادی فقط وسیله و ظرفی است که به گفته آیتالله شهید صدر، به مظروف احتیاج دارد. اما پیام انقلاب اسلامی، جامع و همه جانبه نگر بوده و مبتنی بر نیازهای روحی و جسمی انسان است. اساساً اندیشه محدود غرب در تقابل با چالشهای فکری، فلسفی که اسلام برایش ایجاد کرده، تاب مقاومت ندارد.
اندیشه اومانیستی، خود را در عملکردهای سوء استعماری غرب نشان داده است.
استعمار ملتها و تلاشهای دائمی غربیان برای دستیابی به منافع ملی دیگران، غرب را در نزد ملتهای دیگر منفور کرده، امری که موجب ایجاد آمادگی برای پذیرش تمدن نوین اسلامی شده است.
تاریخ معاصر کشورهای آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین، پر است از نتایج سوء عملکرد غربیان در این سرزمینها.
این عملکرد منفی صد ساله، چهره کریه و خشن و نفع طلب و خود محور از غرب ترسیم کرده و ملتها را مستعد پذیرش تمدن نوین ساخته است.
در چند دهه گذشته آرام آرام در غرب شاهد نوعی فروپاشی فکری -فلسفی بودهایم که به مرور زمان بر ابعاد آن افزوده میشود.
این امر به علاوه مجموعهای از دلایل دیگر، زمینه ایجاد چالشها و بحرانهای سیاسی و اقتصادی را فراهم آورده که خود را در به هم ریختگی اوضاع و تغییرات سیاسی نشان داده است. برای مثال تغییر دونالد ترامپ درانتخابات آمریکا، در این راستا تعبیر می شود.
جنبش وال استریت ۹۹% فقیر در مقابل یک درصد ثروتمند، و اعتراضات نژادپرستی و عدالت خواهی این روزها، نیز نمونهای از اعتراضات سالهای اخیر در کشورهای غربی به ویژه آمریکاست.
انقلاب اسلامی به دلایل آرمانی، انگیزه قوی برای ساختن دنیای جدید و تمدن نوین ایجاد کرده است.
این انقلاب به شکلهای گوناگون در مسائل منطقهای و جهانی تأثیر نهاده و از جمله باعث گسترش بیداری اسلامی در جهان شده است.
امروزه گرایش گسترده به دین مبین اسلام در سراسر جهان دیده میشود، بی تردید این بازتاب واین گرایش، آرمان تشکیل تمدن نوین اسلامی را به آرمان جهانی تبدیل میکند.
غرب برای بالندگی خود، به منابع معدنی (مانند نفت، گاز و فلزات راهبردی) و انسانی (نیروی انسانی متخصص و نیز کارگران کشورهای شرقی)همچنین جغرافیای مناطق راهبردی شرق به شدت نیازمند است. ایجاد هر گونه اختلال در این سه زمینه غرب را تضعیف میکند و موجب هموار شدن مسیر تمدن نوین اسلامی میشود.