یادداشت|داستان غم انگیز گیلان نُقل محافل و مجالس پایتخت نشینان شده است!
- شناسه خبر: 22417
- تاریخ و زمان ارسال: 8 مهر 1400 ساعت 10:14
- نویسنده: سردبیر
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی گیلداد، زهرا نامور عربانی «دبیر بانوان عدالت طلب استان گیلان» طی یادداشتی نوشت:
اکنون که قریب ۴ ماه از انتخاب دولت مردمی سیزدهم میگذرد، انتظار میرفت همه آنانی که صمیمانه و مقتدرانه در کنار هم برای تحقق جبران آنچه که سالها کام مردم کشور و استان عزیزمان گیلان را تلخ نموده بود میکوشیدند، یکبار برای همیشه به زیر چتر بزرگ انسجام گرد هم آیند، شروعی مقتدرانه که در روزهای اخیر به چالشی غریب بدل شده است. گویی خودمان با خودمان قرنها فاصله داریم!
سوال این است؟
مگر قرار نبود هدف یکی باشد و رفتارمان برای رسیدن به آن هدف یکی؟
مگر قرار نبود چاشنی قدرت طلبی و سهم خواهی کم رنگ شود و داستان درد گیلان عزیزمان که بر سر کویها و برزنها فریاد میزدیم به گوشها رسانده شود؟
مگر قرار نبود مظلومیت و تنهایی و پردردی پنهان مانده مردم این خطه به زیر سرسبزی بی بدیلش به اقتدار و شکوه و بی دردی تبدیل شود؟
آقایان سیاسی و مصلحت اندیش استان عزیزمان گیلان:
ماهها میگذرد و ماهها خواهد گذشت، خبر دارید تاوان تک روی و بی اعتمادی به یکدیگر و قدرت طلبی برخی را، عموم جامعه پرداخت میکند؟
خبر دارید امید ناگهان دوباره پا گرفتهی جوانان این سرزمین در کوچه پس کوچههای لفاظی های سیاسی و قدرت طلبیهای عجیب برخی در حال متلاشی شدن است؟
گویی درون و بیرون برخی رنگ عوض نموده است و منافع شخصی، منفعت عام را به تاراج برده است!
گیلان یعنی گیل مردان و گیل زنانی که با هر تفکر و اندیشه و حزب و جناح و خطوط ترسیم شده و ترسیم ناشده باز هم چوب عدم یکرنگی چونان سنوات گذشته را بر پیکیر خویش میبیند!
گیلان نیازمند یکپارچگی و وحدت دلسوزان است.
گویی به زبان دانشمند عزیز گیلانی دکتر سلیمانی گیلان کودکی سرراهی نیست که بر سر سرپرستی اش کارزاری عجیب برپا شده است!
خطاب بنده به برخی خواص و نخبگان سیاسی استان است. حال که زمان آن فرا رسیده مُسکّن بر دردهای دیرین این دیار باشید کمی از خود را به مردم ببخشید، مصلحت شما مصلحت مردم باشد و درد شما درد مردم، نه شعار شما درد مردم و مصلحت مردم، مصلحت خود!
کمی کلاهتان را بالاتر ببرید ، کمی باور کنید آنچه را که گفته اید را، بگذراید چند صباحی گفتمان شما رنگ باور مردم را پیدا کند!
خطاب بنده به منتخبین مردم نیز هست. آماده بودید در مجلس و شورا تغییر به نفع مردم ایجاد کنید ولی چه شده است که آرمان های شما رنگ تغییر میدهد!
گیلان بیش از این ظرفیت تاوان تغییر آرمان های شما را ندارد! یا آرزوهای خود را کوچک کنید و اگر نمی توانید عرصه را برای دیگران فراهم کنید ! تا شاید دیگر در این سرزمین کودکی گرسنه، جوانی بیکار، زنی فرسوده، مردی حیران و شرمنده از روی خانواده خویش باقی نماند!
شما از پوست و گوشت و خون گیل زنان و گیل مردانی هستید که با فریاد دردهایشان بر مسندها نشستهاید، چگونه است این مسندها در حال غرق برخی از شماست و خود بیخبرید؟
داستان غم انگیز گیلان نقل محافل و مجالس پایتخت نشینان شده است! کمی به یکدیگر اعتماد کنید کمی از خود بگذرید.
همه ما در برابر در پیشگاه ذات باری تعالی مسئولیم و باید پاسخگوی آنچه که می گوییم و بدان عمل نمی کنیم، آنچه می توانستیم و انجام ندادیم و می شد و ندیده گرفتیم باشیم!
گیلان امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند پدر معنوی خویش است که چونان میرزایی دیگر فرزندان خویش را به زیر پرو بال خویش بگیرد و با سیاست درست خویش مانع عدم انسجام غلط شود! بیایید وحدت و صمیمیت و غیرت و همیت وجودتان را به منصه ظهور برسانید و همگان ببینند و بدانند گیلان همان است که در عهد میرزا بود هاست و همانگونه باقی خواهد ماند.
گیلان جزیره نیست که جزیره ای اداره شود، سرزمین شهیدانی است که روزی حاج قاسم عزیز حضور شهیدانش را حس می کرد، آنانکه جان و خون خویش را برای ماندنش هدیه داده اند. و امروز هم انتظارشان حفظ این سرزمین مقدس و رونق دوباره اش است.
مگر میشود شعارمان وحدت باشد و رفتارمان نه؟
مگر میشود دردمان گیلان باشد و درمانمان نه؟
علمای گیلان، نخبگان سیاسی استان به داد گیلان برسید، بدانید که سیاست کثیف تفرقه بنداز و حکومت کن برخی خود فروخته ها، جان ما را به آتش کشانده است، امروز خطر نفوذ داخلی بیداد می کند.
ما برای گیلان امروز هزینه ها داده ایم کمی به خود بیاییم. همه ی ما مسئولیم گیلان پدر معنوی اش را می خواهد …
انتهای پیام/*